شهرآرانیوز، همهچیز از آنجا شروع شد که ویدئویی جدید در خبرگزاری دولتی سوئد انتشار یافت. پیش از آن در فضای مجازی زمزمههایی از یک هتک حرمت جدید به قرآن کریم مطرح شده بود، اما همه امیدوار بودند تا به نحوی تکذیب شود. با این حال، تأیید این خبر و اندکی پس از آن، انتشار تصویر پارهکردن چند صفحه از مصحف شریف و سپس آتشزدن آن بهدست یک فرد سوئدیعراقی، موج عظیمی از واکنش کاربران را در پی داشت؛ از آنهایی که در محل وقوع حادثه مخالفتشان را با ندای تکبیر نشان دادند تا دستههای عظیم مسلمانان در ایران، عراق، سوریه، یمن، پاکستان و افغانستان. تجمع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی پس از نمازجمعه نیز در زمره همین مصادیق خشم مقدس تعریف شد و مشتهای گرهکرده، چهرههای برافروخته و طنین فریاد تکبیر مشهدیها نشان داد که این انزجار فراگیر تا چه حد عمیق و شدید است. حجتالاسلاموالمسلمین مهدی شریعتیتبار، استاد حوزه و دانشگاه، مخاطب این گفتوگوست تا از ابعاد پیدا و پنهان این جنایت بیشتر بگوید.
وعده صیانت در قرآن کریم یا همان «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلنَا الذِّکرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» که در آیه ۹ سوره مبارکه حجر به آن اشاره شده است، وعده صیانت از محتوا و اصالت قرآن است؛ بنابراین حفاظت از ظاهر و تجلی مادی آن در قالب جلدهای مصحف شریف، مسئولیتی است که مسلمان نباید در قبال آن بیتفاوت بماند. روایات و احادیث پرشماری هم درباره ضرورتهای این غیرت دینی سفارش دارد و اهلبیت (ع) تأکید داشتهاند که مسلمانان باید براساس اعتقاداتشان، باور داشته باشند که این کتاب آسمانی معجزه جاودان رسول گرامی اسلام (ص)، کلام خداوند عالم و مایه هدایت بشریت است.
همچنین که قرآن کتاب عقل، منطق، علم و برهان است؛ همانطور که علامه طباطبایی در کتاب شریف «تفسیر المیزان» میفرمود قرآن مردم را به هرچه دعوت کرده، برایش دلیل ذکر کرده است. در همین اوضاع است که میگوییم حتی اگر کسی به قرآن اعتقاد ندارد، باید اندیشهاش را در مجامع علمی مطرح کند، شبهه را بگوید و پاسخ را بشنود، نه اینکه توهین کند و مقدسات ۲ میلیارد مسلمان را پیش چشم رسانهها به آتش بکشد.
در این اوضاع، وقتی مسلمانان مشاهده میکنند چنین برنامههایی با چراغ سبز کشورهای غربی و بهدست افراد افراطی و معلومالحال رخ میدهد، بدیهی است که امت خشمگین شود.
شاید این نگاه در وهله اول تحلیل سختگیرانهای باشد، اما وقتی شما به خبث طینت طرف مقابلتان نگاه میکنید، امر دور از ذهنی به نظر نمیرسد. من به این مسئله اعتقاد دارم. در ظاهر ممکن است به نظر برسد که یک فرد سبکمغز توهینی کرده و عملی از او صادر شده است که نشان از موضع فردیاش دارد، اما هیچ بعید نیست که از توهین شارلی هبدو در فرانسه تا اقدام رذالتبار یک فرد سوئدیعراقی، همگی در قالب طرحی سازماندهیشده و هدفمند باشد تا درنهایت عیار باورهای دینی و عمق اعتقاد ملتهای اسلامی را بسنجند؛ بنابراین میتوان تصریح کرد که واکنش امت اسلام نشاندهنده میزان تقید ما به اعتقاداتمان است و اگر مسلمانان اعتراض نکنند، این بیغیرتی میتواند سرآغازی برای آغاز هجمهها و حملات سخت و نرمی باشد که امت اسلام را دچار فروپاشی و براندازی خواهد کرد.
نظریه سازمانیافتهبودن این اقدامات، یک دلیل منطقی دیگر هم دارد. نقش تمدنی قرآن کریم و آمار فزاینده تشرف مردم و حتی شخصیتهای سرشناس اروپا به دین مبین اسلام بهروشنی میتواند نشان دهد که مقامات دولتی و نهادهای حاکمیتی تا چه حد احساس خطر کردهاند. این فرصتی مؤثر است تا با اهانت سازمانیافته به مقدسات اسلامی، جوانان کشورهای مسلمان را تهییج و تحریک کنند که به انگیزه انتقام، به گروهکهای تروریستی و تکفیری ملحق شوند و دود این جریان درنهایت به چشم امت اسلام برود.
همه پیروان ادیان ابراهیمی و یکتاپرستان، اگر آزاده باشند و به مبانی دینشان باور قلبی داشته باشند، از این حرکت ابراز انزجار میکنند. آموزه اصلی دین به دینداران آن است که اساس هر واکنشی باید اقدام علمی، منطقی و عقلانی باشد. خداوند عالم در آیه ۸۲ سوره مبارکه مائده میفرماید: «وَلَتَجِدَنَّ أَقرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى.»
این آیه خطاب پروردگار متعال به مسلمانان است که آنان را به دوستی و مودت با دیگرامتهای یکتاپرست سفارش میکند و میگوید که شما اگر بهدنبال قومی باشید که به شما از همه مهربانتر هستند، میتوانید از مسیحیان سراغ بگیرید. زیرا بیشتر آنها دانشمند هستند و در برابر حکم خدا سرکشی نمیکنند.
بیشک این آزادی بیان نیست. آزادی بیان با آزادی توهین و اهانت یکی نیست. اگر مقامات سوئد مسئله آزادی بیان را بهانه میکنند، در اینجا چند نکته وجود دارد که باید یادآوری شود؛ یکی اینکه اعطای چنین آزادیهایی در عمل با مجازدانستن قانونگریزی مقارن است و جز کشاندن کشور به قهقرای مذلت و تباهی، دستاورد دیگری نخواهد داشت. این مسیری بیپایان است و اگر امروز بخواهد با قانونیدانستن توهین به ادیان الهی آغاز شود، معلوم نیست چه سرانجامی خواهد داشت و در گام بعد، قانونیشدن چه موضوعی را مطالبه میکند.
البته ذکر یک نکته خالی از لطف نیست. همه ما میدانیم که این آزادی بیان فقط ادعایی موهوم است. درحالیکه دولت سوئد آزادی بیان را بهانه اعطای مجوز به فرد هتاک دانسته، کافی است تلاش کنید در استکهلم همایش یا تجمعی با محوریت هولوکاست، تشریح جنایات صهیونیستها در فلسطین یا محکومیت ترور شهیدسلیمانی برگزار کنید. اگر آزادی بیان حقیقی در اروپا حکمران بود، نباید اینطور میشد که دیدیم سال گذشته میلادی با برگزاری تجمعی به مناسبت روز قدس مخالفت شد، اما دقیقا یک هفته بعد، برای قرآنسوزی مجوز صادر کردند.
این مقایسه، قیاس همترازی نیست. معادل مشابه برای این جنایت، آن است که مسلمانی خدایناکرده به انجیل اهانت کند که بیشک از دید اسلام چنین عملی محکوم است. شما این نکته را در نظر داشته باشید که پرچم نماد حاکمیت است. باید میان مقدسات ۲ میلیارد انسان با نمادهای سیاسی یک جریان حاکمیتی تفکیک قائل شد.
علاوه بر این، آتشزدن پرچم آمریکا هم نه به انگیزه توهین به ملت آمریکا، بلکه بهعنوان نماد یک تفکر در دستورکار قرار میگیرد؛ تفکری که در تلاش است تا بر جهان حکمرانی کند، خود را قطب عالم و آقای دنیا میداند و در این راه جز به قربانیکردن ملتها نمیاندیشد. در این اوضاع نمیتوان آتشزدن نماد حکومت طاغوتی این اندیشه را با مصحف شریفی مقایسه کرد که مقدسترین سرمایه مادی یک دین الهی است.
من معتقدم که مسلمانان باید بهصورت گسترده و یکپارچه اعتراض کنند، اما اعتراض در قالب ترور و انتحار از نظر اسلام ممنوع است. از سوی دیگر، مقابله موضوعی است که اگر هوشمند برگزار شود، میتواند تأثیرگذاری بیشتری نسبت به عرصههای سخت و خشونتبار داشته باشد. مثلا صنعت خودروسازی سوئد تا حد زیادی در کشورهای اسلامی فعال است. دیگرمحصولات سوئدی هم در بازار جهان اسلام یافت میشود و اگر این اقلام تحریم شود، خسارت سنگینی به کشور موهن تحمیل خواهد شد.
یک خوبی دیگر اینگونه واکنشها هم آن است که اگر سوئدیها اعتراض کردند، میتوانیم بگوییم بهدلیل آزادی بیان نمیتوانیم جلو اراده ملتها را بگیریم!
بله. دستگاههای سیاسی باید متحد باهم عمل کنند. این یک مسئله مهم است که فراتر از مرزهای جغرافیایی، پاسخی مؤثر و هدفمند میطلبد. ما باور داریم که این بیچارهها تلاش دارند تا نور خدا را با دهانشان خاموش کنند، درحالیکه حتی همین تهدید میتواند بهمثابه یک فرصت، مورداستفاده امتهای اسلامی قرار بگیرد و دشمن مشترک، وحدت را در کشورهای مسلمان احیا کند.